بررسی شباهت های ظلم به فاطمه زهرا سلام الله علیها و فتنه ی ۸۸/ تناقض های عدیده ی رفتاری و گفتاری سران فتنه

به گزارش نسیم قائن ، حافظه ی تاریخی اسلام، روزهای تلخ و ناگواری را در خود جای داده است که شایسته ی انتساب لقب “فاجعه بار” هستند، اتفاقات و وقایعی که شاید برای حاضران آن دوره، به بداهت یک جمع و تفریق ساده برای یک ریاضیدان بوده اند،اما برای صاحبان خرد و اندیشه های نسل های بعد چیزی جز حیرانی و انگشت به دهان گرفتن، ثمره ای نداشته است.
رحلت پیامبر رحمت و درپی آن ماجرای سقیفه که منجر به غصب حق بلافصل جانشین حقیقی پیامبر گشت، سلسله وقایع و حوادثی بودند که بی شک صفت “فاجعه بار” به قامت آن راست می آید، فاجعه ای که به دور از تردید ضربات و زخم هایی را بر پیکره ی دین و جماعت مسما به مسلمان وارد آورد که تاکنون مرهمی نداشته و آیندگان نیز از آن بسیار سخن خواهد گفت، اما نخستین قربانی این فاجعه که از قضا مسببان و عاملان آن، خود را اصحاب پیامبر نیز می دانستند بانویی مظلوم است که در گذر این اتفاقات تلخ، با تمام وجود ، و با علم به آثار جبران ناپذیر این ظلم بر آینده ی امت اسلامی، در برابر آن می ایستد، شخصیتی که پیامبر بزرگوار اسلام، آزار او را آزار خود و آزار خود را آزار خداوند می داند و اورا “بضعه منی” می خواند و نهایت این ایستادگی نیز شهادت مظلومانه و ناباورانه وی ، تنهایی بیش از پیش علی(ع) و اثبات ظلمی تاریخی و سرنوشت ساز در تاریخ اسلام را رقم می زند، ظلمی که این بانوی بزرگوار را ناچار می سازد دروصیت خود به مولا و همسرش علی، از او درخواست کند تا وی را شبانه دفن کند و کسانی که به او ظلم کرده اند در تشییع پیکر مطهرش شرکت نکنند، وصیتی که استاد شهید مطهری در کتاب ” انقلاب اسلامی ایران” فلسفه ی آن را خواست آن حضرت در لوث نشدن این ظلم بیان کرده و لوث شدن این چنین ظلمی را گناه می داند تا بعد از چهارده قرن نیز ندای “فلای الامور تدفن لیلا ُ بضعه المصطفی و تعفی ثریها” ی دوستداران خاندان اهل بیت پیامبر بزرگوار اسلام در گوش تاریخ تکرار شود.
اما دلیل اصلی طرح این بحث، اقداماتی است که این روزها برخی برای لوث کردن یک ظلم بزرگ انجام می دهند،همان برخی هایی که در سال ۱۳۸۸ و پس از برگزاری یک انتخابات کاملا سالم و پرشکوه که می توانست با به یدک کشیدن افتخاری چون مشارکت ۸۵درصدی مردم در آن، توفیقات و دستاوردهای بزرگی برای نظام به دست آورد با خودویژه پنداری و خیانتشان، به تعبیر زیبای مقام معظم رهبری کشور را به لبه ی پرتگاهی خطرناک کشانده و با دنبال کردن استراتژی “النصر بالرعب” درصدد فشار به نظام و گرفتن امتیاز در راستای تامین خواسته های نامشروع و غیرقانونی خود برآمدند، اما اکنون پس از گذشت ۶سال از آن ظلم بزرگ، و پس از جواب دندان شکن و قاطع ملت که انقلاب مخملی و احمقانه ی آن ها را در ایران اسلامی به شکست کشاند، چشم امید به تدبیر شیخ به اصطلاح اعتدالگرایی بسته اند که سبد رای ۳درصدی خود را با وعده های سرخرمنی ای چون رفع حصر حضرات فتنه گر، به ۵۰درصد رسانده و این روزها نیز پس از برجام بی فرجام ۱و با هدف سرپوش گذاشتن بر عملکرد غیرقابل قبول دولت خود در عرصه های اقتصادی و… و بازی با افکار عمومی، با مطرح کردن عنوانی چون”برجام ۲” در پی زمینه سازی برای لوث کردن ظلم بزرگ سران فتنه و بازگشت بی سر و صدا و بدون هزینه آن ها به نظام بدون هیچ گونه عذرخواهی و اعلام برائت آن ها از مواضع خائنانه شان می باشد، تا باز هم در کمال جسارت و حتی با موضع طلبکارانه از نظام، در بستر فراهم شده به شیطنت و فتنه گری خود ادامه دهند.
سخنرانی جنجالی و حمایت تمام قد جناب رییس جمهور از شیخ فتنه گر تکرار می کنم شیخ فتنه گر ، در سفر اخیر وی به استان یزد را نیز در راستای همین پروژه می توان دانست. اما این بار نیز رهبر حکیم و فرزانه انقلاب با تدبیر و هزم اندیشی بیش از پیش خود در سخنانی صریح و انقلابی، در آخرین دیدار خود با رئیس و نمایندگان دورهی چهارم مجلس خبرگان رهبری، ضمن تقبیح و محکوم کردن مجدد رفتار ظالمانه ی این افراد در فتنه ۸۸، آن را نانجیبانه و تبریک کسانی که رای نیاورده اند را باعظمت و ارزش توصیف نمودند؛ تا بازهم با یاد آوری ظلم بزرگ این افراد در حق ملت و نظام به کسانی که در پی لوث کردن آن هستند تذکری جدی و قاطعانه بدهد.
” نانجیبانه” صفتی شایسته بود که رهبر معظم انقلاب در سخنان ارزشمند خویش در وصف سران فتنه و اذنابشان به کار بردند، واژه ای که معانی و اتفاقات تلخ بسیاری را برای دلسوزان و صاحبنظران را در بردارد: نانجیبانی که تایید انتخابات توسط شورای نگهبان را به عنوان ناظر انتخابات نپذیرفتند .نانجیبانی که تنفیذ حکم ریاست جمهوری قانونی نظام توسط رهبری معظم نظام یعنی حضرت آیت الله خامنه ای را نپذیرفتند، نانجیبانی که رای اعتماد مجلس شورای اسلامی به دولت دهم را بر نتافتند و حاضر نشدند به رای نمایندگان ملت به احترام بگذارند، نانجیبانی که دادگاه همین نظام را متهم به دروغ و تقلب گویی کردند و قوه قضائیه نظام جمهوری اسلامی که پس از انتخابات ریاست جمهوری، فتنه گران را محاکمه نمود متقلب خواندند.
به طوری که میرحسین موسوی در بیانیه شماره ۱۰ در تاریخ ۱۱ مرداد ۸۸ می گوید” : میگویند فرزندان انقلاب در دادگاهی که دیروز تشکیل شده بود به ارتباط با بیگانه و برنامهریزی برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی اعتراف کردهاند. اینجانب در سخنان آنان دقیق شدم و در حقیقت آن چنین چیزی نیافتم، بلکه شنیدم که با نالهای عمیق از سرگذشت دردناک خود در این پنجاه روز می گفتند”. اما اکنون سوال این است چطور از قوه قضائیه ای که به زعم شما هیچ مشروعیت و صلاحیتی ندارد مطالبه محاکمه خود را می کنید ؟ چطور شما تمام ارکان نظام را به تقلب دسته جمعی متهم می کنید و هم زمان می گویید چون بدون محاکمه ما را حصر کردند پس کار غیر قانونی انجام دادند ؟!
اگر سران فتنه در موعد مقرر قانونی اعتراضات خود را قانونی مطرح می کردند قطعا، هم از اتفاقات تلخ پس از انتخابات جلوگیری میشد و هم تمام شبهات شفاف مشخص میشد و نیازی به لشگر کشی خیابانی نیز به وجود نمی آمد ! در این صورت اگر میرحسین موسوی بر حق بود به حق خود می رسید و اگر انتخابات سالم بود، نظام تبرئه میشد و سران فتنه ضمن عذرخواهی از نظام به رئیس جمهور منتخب و طرفداران آن تبریک می گفتند و به طرفداران خود نیز آرامش می دادند و کشور را از یک فتنه برنامه ریزی شده دور می کردند، اما امروز تظاهر به مظلوم نمایی می کنند و چنین وانمود می کنند که انگار هیچ فرصتی برای آنها مهیا نشده تا به احقاق حقوق خویش بپردازند و نظام خود سرانه آنها را محبوس کرده !باز هم سوال ما این است که طبق کدام دلیل منطقی قوه قضائیه را برای اثبات تقلب دارای مشروعیت و صلاحیت می دانید در حالی که همین قوه قضائیه را به تقلب متهم می کنید؟
طبق کدام منطق در موعد مقرر حاضر به اثبات تقلب و رجوع به شورای نگهبان نشدید ولی پس از موعد مقرر در بهمن ۸۹ قوه قضائیه که اصلا مسئولیت نظارت بر انتخابات را ندارد و تنها می تواند از شورای نگهبان استعلام کند را به عنوان مرجع اثبات تقلب انتخاب می کنید؟ در هر حال انتخاب شورای نگهبان در موعد مقرر که از هر لحاظ بهتر از انتخاب قوه قضائیه برای محاکمه ارجحیت دارد!
الغرض: ملت مجاهد و مقاوم ایران همچنان گذشته، در سایه پیروی از رهبر و مقتدای دوراندیش و بزرگ خویش، و به تاسی از بانوی بزرگواری که این روزها در سوگ شهادت او به سر می برند، اجازه نخواهند داد افرادی با ادعای یار امام بودن و خاطره سازی و مظلوم نمایی این ظلم بزرگ را لوث کرده و بدون هیچ هزینه ای به نظام برگردند.
پایگاه خبری سمعک — سجادجعفری